لباس های کثیف همسایه

[][][]... کلبه چوبی ...[][][]

 
زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسبا‌ب‌ کشی کردند.

روز بعد، ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسایه‌اش در حال آویزان کردن رخت‌های شسته است و گفت:
 
«لباسها چندان تمیز نیست. انگار نمی داند چه طور لباس بشوید. احتمالا باید پودر لباس‌ شویی بهتری بخرد.»
همسرش نگاهی کرد اما چیزی نگفت.
 
هربار که زن همسایه لباس‌های شسته‌اش را برای خشک شدن آویزان می‌کرد زن جوان همان حرف را تکرار می‌کرد تا
 
اینکه حدود یک ماه بعد، روزی از دیدن لباس‌های تمیز روی بند رخت تعجب کرد و به همسرش گفت: «یاد گرفته چطور
 
لباس بشوید. مانده‌ام که چه کسی درست لباس شستن را یادش داده!»
مرد پاسخ داد: «من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجره‌هایمان را تمیز کردم!»



 



نظرات شما عزیزان:

سایه
ساعت20:49---26 فروردين 1391
سلام از وبلاگت دیدن کردم
تو هم بیا به ما یه سر بزن و نظر بده
دوست نداشتی دیگه نیا امتحانش مجانیه
منتظرت هستم
اومدی نظر یادت نره


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در شنبه 26 فروردين 1391برچسب:,ساعت20:21توسط mahsa & morvarid‏ | |