از بلاتکلیفی!!
عشق بيداد من باختن يعني لحظه عشق جان سرزمين يعني يعني زندگي پاک عشق ليلي و قمار من مجنون در عشق يعني ... شدن ساختن عشق دل يعني كلبه وامق و يعني عذرا عشق شدن من عشق فرداي يعني كودك مسجد يعني الاقصي عشق من عشق آميختن افروختن يعني به هم عشق سوختن چشمهاي يكجا يعني كردن پر ز و غم دردهاي گريه خون/ درد بيشمار عشق من يعني الاسرار كلبه مخزن اسرار يعني
انجماد قلب ها را از خشکسالی چشم ها میتوان فهمید چشمی که گریستن نمیتواند ... زیستن نمیداند ...
واقعا همه ی ما در سوگیم
مرا که میشناسی؟ همانی ام که روزگاری بال پروازم را شکستم تا با تو بمانم... و حالا تو رفتی... و من؛ در قفس بی رحم زمانه محبوس شدم... تنهایی و معصومیتی کودکانه؛ باورم را پس بده...
بعضی حرف ها رو نمیشه گفت...باید خورد. ولی بعضی حرف هارو نه میشه گفت...نه میشه خورد. می مونه سر دل! میشه دل تنگ... میشه بغض... میشه سکوت... میشه همون وقتی که خودتم نمیدونی چه مرگته!
فرقی نمی کند بگویم و بدانی یا اینکه نگویم و بدانی... در خوب ترین جای جهان جا داری جایی که دست هیچکس به تو نمی رسد ** دلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم ** چقدر دلم پر می کشد به هوای تـــــــو انگار تمام پرنده های جهان در قلبم آشیانه کرده اند....!!! چه زیباست نوشتن،وقتی میدانی او میخواند چه زیباست سرودن،وقتی میدانی او میشنود و چه زیباست دیوانگی به خاطر او،وقتی میدانی او میبیند...!!! هرگاه دلت هوایم را کرد، به آسمان بنگر و ماه را ببین که همچون دل من در هوایت می تـپـــد ...
بس که دیوار دلم کوتاه است هرکه از کوچه تنهایی من می گذرد به هوای هوسی هم که شده سرکی می کشد و می گذرد...!!!
ت و مرا مي فهمي آرزویم همه اینست: نتراود اشک از چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد و به اندازه هرروز تو عاشق باشی عاشق آنکه تو را میخواهد و به لبخند تو از خویش رها میگردد یکنفر در هـمین نزدیکــی ها به وسعت یک زنــدگی برایت جا گذاشته است خیالـــت راحت باشد آرام چشمهایت را ببــند تـنهـا تـــو را بـــــاور دارد...
این روزها هیچ چیز سر جایش نیست جز تو که عجیب جا گرفته ای کنج دلـــــــــــــــــــــــــم خط فقر جایی میان بودن و نبودن توست جایی میان دار و ندار من... عشق چیز عجیبی نیست همین است که تو دلت بگیرد و من نفسم... سکوت چه زیباست وقتی تمام حرف های دنیا از توصیف مهربانیه تو عاجزند... میخواهم بنویسم نمی توانم یک کلمه به ذهنم میرسد: " تـــــــــــــــــــــــــــــو " تمام شد این هم نوشته امروز..
وقتی تـــــــــــو نیستی ... همه نیستن ... نه که نیستن ... هستن !!! ولی ... مثل تــــــــــــو نیستن ...!!! آبــــــــــــــــی باش مثل آسمان بگذار تا عمری هست سر به هوایه تو باشم.... زندگی : شبیه شعریست ... قافیه هایش با من تو فقط همیشه ردیف باش ...!!!
قبل از اینکه به کسی بگی : ” دوستت دارم …”
گفته باشم...
من درد میکشم...
اماتو...
چشم هایت راببند...
سخت است بدانم می بینی وبی خیالی!!! •.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•. قول میدهم فراموشت کنم
اما تو . . .
فقط برایم بنویس
هنوز هم با او خــــوشـــبـــخـــتـــــــی . . . ؟؟؟ •.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•. این جمله را هرگز فراموش نکن:
برای دوستت دارم بعضی هامرسی هم زیاد است...
تمـــــــــــــــــآم تنــم میسوزد از زخم هایی کـــه خورده ام درد یکـــــــــــــ اتفـــــاق کــه شاید با اتــــــــفاق تو دردش متفاوتـــــــــــــ باشد ویرانــــــــــــم میکند من از دستـــــــــــ رفته ام،شکستـــــــــــه ام می فهمی ؟؟؟ بـــــه انتهای بودنــــــــم رسیـــده ام ، امـــــا اشکــــــــــ نمیریــــزم پنهــــــــآن شده ام پشتـــــــــــ لبخندی که درد میکــــند.
یکــــ ... دو ... ســــه ... چندین و چند هرچقــد میشمارم خـــوابم نمیبرد ... من این ستــــاره های خیالی را که از سقفـــ اتاقم تا بی نهایت خاطــــرات تو جــاری است یـــادش بخـــیر وقتی بودی نیازی به شمردنــ ستاره ها نبود اصلا یـــادم نیست ستــــاره ای بود یا نبود هرچـــه بود شیرین بود حتی بی خوابـــی بدون شمردن ستـــاره ها
بچه که بودیم
همه گذشته هارا فراموش میکنم تمام خاطراتم را دور میریزم ... بجز صندلی راحتی ات را ... میترسم وقتی که برمیگردی ... خسته باشی ..
من میبافم و تو میبافی....
من برای تو کلاه...تا سرت را گرم کند...!!
تو برای من دروغ.... تا دلم را گرم کنی!!....
ﮔﻔﺘﻢ: ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺩﻟﮕﯿﺮﻡ ﮔﻔﺖ: ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﻣﻦ؟
در این بازار نامردی بهدنبال چه می گردی؟
دوباره شب شد و رفتم به ناکجای خودم
بي قرار توام ودر دل تنگم گله هاست
قرآن به جز از وصف علی آیه ندارد ایمان به جز ازعشق علی پایه ندارد گفتم بروم سایه لطفش بنشینم گفتا که علی نور بود سایه ندارد
نمیدانم چرا چشمانم گاهی بی اختیار خیس می شوند می گویند حساسیت فصلی است اری من به فصل فصل این دنیای بی تو حساسم....
زخم زبان هم که میزنی مردانه بزن ...
همگــے مـے خَنـدیــمـ بــہ بیـنـوایـــے کِـهـ .. دختــر ِ شـاهـ ِ پـریـاטּ را مـے خــواستــــ ! .. حَـقـ ِ عــاشقــے را هَــمـ .. بــرا ے ِ خـــود .. مـصادِرهـ کـَـردهـ ایـــمـ .../.
تقصیر برگ ها نیست آدم ها همینند! نفس می دهـــــــی
له ات می کنند...
گــــفته باشــــم !.!.!
مـــن درد مــــــــی کــشــم ؛
تــــو امــــا …. چشم هـــــایت را ببنـــــــد ...!
سخت است بـدانـــــم می بینی ، و بی خیــــــــــالی …
زخــمهـایــم به طعنـه مـی گــوینــد : دوستــانــت ، چـــقدر بـــانمـــک انـــد ...
باز هم بلند شو
روزی مجنون از سجاده شخصی عبور می کرد...
شخص گفت:مردک در حال راز ونیاز با خدا بودم تو چگونه این رشته را بریدی؟؟؟؟
مجنون لبخندی زد و گفت :عاشق لیلی بودم و تو را ندیدم !!!
تو عاشق خدایی و مرا دیدی...؟؟!!!
گاه می اندیشم،خبر مرگ مرا باتو چه کس می گوید؟
ان زمان که خبر مرگ مرا،از کسی میشنوی روی تو را کاشکی می دیدم!!
شانه بالا زدنت را بی قید... و تکان دادن دستت که مهم نیست زیاد!!
وتکان دادن سر را که عجب! عاقبت مرد! افسوس! کاشکی می دیدم... من به خود میگویم: "چه کسی باور کرد جنگل جان مرا، آتش عشق تو خاکستر کرد؟"
عجیب شباهتی داری با دریـــا
دلــتــنــگــی . . . ؟ حــاضــر √
در زندگی افرادی هستند که مثل قطار شهربازی هستند از بودن باهاشون لذت می بری ولی باهاشون به جایی نمی رسی!!!!!!!
روی آن شیشه تب دار تو را رها کردم اسم زیبای تو را با نفسم جا کردم شیشه بد جور دلش ابری و بارانی شد شیشه را یک شبه به دریا تبدیل کردم
بعد از این عشق به هر عشق جهان می خندم هر که آرد سخن عشق به میا می خندم من از آن روز که دلدارم رفت به هوس بازی این بی خبران می خندم
وقتی دلم تنگ میشه به باد هم التماس می کنم خدا که جای خود داره |
About![]()
صداي چك چك اشكهايت را ازپشت ديوارزمان ميشنوم كه چه معصومانه دركنج سكوت شب براي ستاره ها سازدلتنگي ميزنى، اي شكوه بي پايان، اي طنين دل انگيز، من ميشنوم، به آسمان بگوكه من ميشكنم هرآنچه كه توراشكسته وميشنوم هرآنچه درسكوت تونهفته! ××××××××××××××××××× سلام به وبلاگ ما خوش اومدید اين وبلاگ مادوتا با همكارى همديگه براى شما درست كرديم اميدواريم از مطالبى كه درش نوشته ميشه رضايت داشته باشيد نویسندگان:مهسا و مروارید
Home
|