زندگےیعنی بازے ...
تاریکی اتاقم شکسته می شود با نوری ضعیف …
تیک تیک ثانیه ها در گوش دقایق می خوانند...
هنوز آنقدر ضعیف نشده ام...
این جــا دنیای مجازیه ... تمایل به ساده بودن زیـــــــاد ...
حوای بارانی از احساس خاموشی ات در وصف خاطراتم نمیگنجد چون تو در خیالم جاری میمانی و تا آینده ها موسیقی زندگی را مینوازی بارانی بمان و ترنم خوش بوی بهاران را در زندگی عطرافشان کن ماه روزی است که دیگر نیامدی ولی خاطرم هست که هستی و هستت را با سلامتی و نیستت را از دفتر غم دوران میخواهم خدا با توست و با تو خواهد ماند و اگر در خلوت های بی آلایشت خطی خالی یافتی مرا هم در همان یک خط ، کلمه ای کن تا شاید نیایش تو باعث گره گشائی از کارم شود برقرار بمانی و بی آفت از درد و غم
دیــگـــر تـَمــــــآمـ شـــُــد !!
میــــــــدانم ؛ دیگــــــــر بــــــــرای من نیستــــــــی !
برای تــــــو
مـטּ بــودمو آرزوی تـ[♥]ـو و اویی وجــود نداشت
خدایــــا !
آرامم .... دیگر نگران داس ها نیستم ..
خــــــــدایـــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــا اگه یه روز فراموش کردم خـــــــــــــدای بزرگی دارم تو فراموش نکن که بنده کوچکی داری ...
از تو دلگیر نیستم… از دلم دلگیرم.. که بیوفاییت را صبورانه تحمل میکند…
همین که فهمید غم دارم ... آتش گرفت ... به خودت نگیر ... سیگار را میگویم ...
وقتی دل تنگی ... یک "" آه "" چقدر وزن دارد ...
لبریز آرزویم با خواهش و تمنا این آخرین راه است، بکن بیستون را. لبریز آرزویم با ناله های بسیار فرهاد ار چه شیرین، این آرزوی دیدار. لبریز آرزویم با آرزوی دیرین این ناله های جان سوز روزی رسد به شیرین! لبریز آرزویم با آرزوی بر باد جویبار اشک شیرین روزی رسد به فرهاد؟ لبریز آرزویم با ناله ای پر از آه یوسفم را مینداز، از بغض و کین در چاه...
دروغ می گویند ، دروغ نمی فهمند یا می فهمند و نمی خواهند ، نمی
توانند بخواهند ، اگر عشق نباشد چه آتشی زندگی را گرم کند ؟ اگر نیایش و پرستش نباشد زندگی را به چه کار شایسته ای صرف توان کرد؟ اگر انتظار مسیحی ، امام قائمی ، موعودی در دلها نباشد ماندن برای چیست؟ و اگر میعادی نباشد ماندن برای چیست؟ اگر دیداری نباشد دیدن را چه سود؟ دیده را فایده آن است که دلبر بیند گر نبیند چه بود فایده بینایی را اگر بهشت نباشد صبر بر رنج و تحمل زندگی دوزخ چرا؟ اگر ساحل آن رود مقدس نباشدبردباری در عطش از بهر چه؟ و من در شگفتم که آنها می خواهند معبود را از هستی بر گیرند چگونه انتظار دارند انسان در خلاء دم زند؟
زیــــرزمیـלּ خـــاכּـه مـادربـــزرگـ |
About![]()
صداي چك چك اشكهايت را ازپشت ديوارزمان ميشنوم كه چه معصومانه دركنج سكوت شب براي ستاره ها سازدلتنگي ميزنى، اي شكوه بي پايان، اي طنين دل انگيز، من ميشنوم، به آسمان بگوكه من ميشكنم هرآنچه كه توراشكسته وميشنوم هرآنچه درسكوت تونهفته! ××××××××××××××××××× سلام به وبلاگ ما خوش اومدید اين وبلاگ مادوتا با همكارى همديگه براى شما درست كرديم اميدواريم از مطالبى كه درش نوشته ميشه رضايت داشته باشيد نویسندگان:مهسا و مروارید
Home
|