جایی نزدیک اسمان

[][][]... کلبه چوبی ...[][][]

تنها نشسته بودم
بر دیوار رؤیاهای شیشه ای
جایی نزدیک به قلب آبی آسمان
و موسیقی پنهان باران را
میان لرزش لحظه های غریب بی کسی
در امتداد مبهم ردپای جاده ها
دنبال می کردم،
در گوشه ای از آسمان
و در آرامش یک خواب بلند
عشق را از خدا پرسیدم!؟
روبروی قاب عکس خالی نگاهم
و در میان چشمان خیس پری دریایی
لبخندی از چهره تو را دیدم
در میان پرواز چلچله های مسافر،
فریاد زدم با صدایی به عمق دریا
-بزرگترین آرزوی من،این است
که کوچکترین آرزوی تو باشم-.
تو را از میان رقص نقره ای مهتاب
بر روی شیشه های پنجره، خواندم
از میان سکوت قطره های باران
بر گلبرگهای سرخ شمعدانی
در زیر نور طلایی چراغهای این شهر
تو را خواندم.
سایه ای روبروی من است
که هنوز هم قلبم را به آتش می کشد
و نقش عشق را بر دیوار دلم
به تصویر می کشد،
سایه ای که خاطرات روزهای با تو بودن را میخواند........

 

.پرویزطارمی.




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت21:44توسط mahsa & morvarid‏ | |